گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد چهارم
پیامبران



پیامبران قرآن کریم در آیهي صد و شصت و سوم سورهي نساء به وحی بر پیامبران پیشین و پیامبر اسلام و به زبور داود اشاره
میکند و میفرماید: 163 . إِنَّآ أَوْحَیْنَآ إِلَیْکَ کَمَآ أَوْحَیْنَآ إِلَی نُوحٍ وَالنَّبِیِّینَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَیْنَآ إِلَی إِبْرهِیمَ وَإِسْمعِیلَ وَإِسْحقَ وَیَعْقُوبَ
صفحه 102 از 117
وَالْأَسْبَاطِ وَعِیسَی وَأَیُّوبَ وَیُونُسَ وَهرُونَ وَسُلَیْمنَ وَءَاتَیْنَا دَاوُدَ زَبُوراً بدرستی که ما به سوي تو وحی نمودیم، همان گونه که به سوي
نوح و پیامبران بعد از او وحی نمودیم؛ و (نیز) به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و (پیامبران از) فرزندان (او) و عیسی و ایوب
دادیم. ص: 376 نکتهها و اشارهها: 1. در « زبور » و یونس و هارون و سلیمان وحی نمودیم؛ و به داود
اما در «1» . قرآن کریم نام بیست و شش تن از پیامبران الهی آمده است که نام یازده تن از آنان در آیهي فوق ذکر شده است
روایتی حکایت شده است که ابوذر از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پرسید: پیامبران چند نفر بودند ایشان فرمودند: یکصد و
بیست و چهار هزار نفر. ابوذر پرسید: رسولان آنها چند نفر بودند. ایشان فرمودند: سیصد و سیزده نفر و بقیه تنها پیامبر بودند ...
ابوذر پرسید: چند کتاب بر آنان نازل شد؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: صد و چهار کتاب، که ده کتاب بر آدم، پنجاه کتاب
در اصل به معناي « زَبُور » 2. واژهي «2» . بر شِیث، سی کتاب بر ادریس و ده کتاب بر ابراهیم و نیز تورات و انجیل و زبور و قرآن
وجود « مَزامیر داود » است، ولی در اصطلاح به کتاب حضرت داود گفته میشود و در کتاب مقدس یهودیان کتابی به نام « کتاب »
دارد که مشتمل بر 150 فصل یا مَزمُور است. 3. کتابهاي الهی دو گونه بود: پنج کتاب دربردارندهي احکام و قوانین شریعت
بودند و آیین جدیدي را اعلان میکردند که بر پنج پیامبر بزرگ اولوالعزم (نوح، ابراهیم، موسی، عیسی علیهم السلام و پیامبر اسلام
صلی الله علیه و آله) نازل شدند و سایر کتابها مشتمل بر مسائل اخلاقی و دعاها بودند، که زبور داود از این دسته است و کتابی
آمده است، مضامینی اینگونه دارد هر چند از تحریف مصون « زبور داود » یا « مزامیر داود » که هم اکنون در عهد عتیق با عنوان
به معناي طوایف بنی اسرائیل است، ولی در اینجا « اسباط » 4. واژهي ص: 377 «3» . نمانده است
5. وحی جریانی است که در طول تاریخ تا پیامبر اسلام صلی الله علیه «1» . مقصود پیامبرانی هستند که از آن طوایف مبعوث شدهاند
پس ایمان به وحی الهی شامل ایمان به این جریان الهی و کتابهاي آسمانی است. «2» ؛ و آله ادامه داشته و منبع آن خداست
آموزهها و پیامها: 1. وحی یک جریان الهی پیوسته در طول تاریخ بشر است. 2. پیامبران الهی و وحی را بشناسید (و به آنها ایمان
آورید). *** قرآن کریم در آیات صد و شصت و چهارم و صد و شصت و پنجم سورهي نساء به فلسفهي بعثت پیامبران الهی و
سخن گفتن خدا با موسی علیه السلام اشاره میکند و میفرماید: 164 و 165 . وَرُسُلًا قَدْ قَصَصْنهُمْ عَلَیْکَ مِن قَبْلُ وَرُسُلًا لَّمْ نَقْصُصْهُمْ
عَلَیْکَ وَکَلَّمَ اللَّهُ مُوسَی تَکْلِیماً* رُّسُلًا مُّبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلَّا یَکُ ونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّۀٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَکَ انَ اللَّهُ عَزِیزاً حَکِیماً و
فرستادگانی که بیقین (سرگذشت) آنان را پیش از این، بر تو حکایت نمودیم، و فرستادگانی که (سرگذشت) شان را بر تو حکایت
نکردیم؛ و خدا با موسی سخن گفت، سخن گفتنی (بدون واسطه).* فرستادگانی که مژده ص: 378
آور و هشدار دهنده بودند، تا بعد از این فرستادگان، براي مردم حُجّتی بر خدا نباشد؛ و خدا شکست ناپذیري فرزانه است. نکتهها و
اشارهها: 1. در قرآن کریم نام 26 پیامبر برده شده که نام یازده تن از آنان در آیهي قبل آمده است، از این آیه استفاده میشود که
و طبق برخی از روایات «1» ؛ تاریخ برخی پیامبران در قرآن نیامده، همانطور که در برخی روایات بر این مطلب تصریح شده است
البته ممکن است این عدد براي بیان کثرت باشد، ولی به هر ؛«2» تعداد پیامبران الهی حدود صدو بیست و چهار هزار نفر بوده است
حال خدا هیچ قوم و ملتی را بدون پیامبر، راهنما و رهبر نمیگذارد؛ پس تعداد پیامبران زیاد بود ولی نام بسیاري از آنان در قرآن
کریم نیامده است. 2. ممکن است این پرسش مطرح شود که چرا نام برخی پیامبران در قرآن نیامده است؟ پاسخ آن است که از
طرفی، نه قرآن در صدد بیان نام تمام پیامبران جهان در آسیا، آفریقا، آمریکا و ... بوده و نه این کار براي اهداف تربیتی قرآن لازم
بوده است؛ از طرف دیگر، قرآن بیشتر از پیامبرانی یاد کرده که در اطراف جزیرة العرب زندگی میکردند و نام آنها براي
مخاطبان اولیهي قرآن، یعنی اعراب، آشنا بوده است، تا با یادآوري سرگذشت آنها نتایجی تربیتی و عبرتآموز بگیرد. 3. موسی
ملقب شد؛ یعنی کسی که همسخن خدا بود. او گاهی در کوه طور و گاهی از طریق درخت با خدا سخن « کلیم اللّه » علیه السلام به
4. شیوههاي دریافت وحی توسط پیامبران، مختلف بود. گاهی از طریق فرود آمدن فرشته، گاهی از طریق الهام به قلب «3» . میگفت
صفحه 103 از 117
یعنی خدا امواج صوتی را در «1» ؛ و گاهی از طریق شنیدن صدا، ص: 379 وحی را دریافت میکردند
5. شیوهي کار و برنامهي پیامبران بر دو «2» . فضا و اجسام میآفریند و از این طریق با پیامبري مثل موسی علیه السلام سخن میگوید
استوار بود. این یکی از بهترین روشهاي تربیتی است و تأثیرات روانی و تربیتی خوبی بر جاي میگذارد « هشدار » و « بشارت » محور
. و انسان را در حالت تعادل روحی نگاه میدارد. در عصر حاضر هم این روش مورد توجه مربیان بزرگ تعلیم و تربیت است. 6
پیامبران هم مردم را به کمال و سعادت و بهشت مژده میدهند و هم آنان را از بدبختی و عذاب الهی بیم میدهند، تا انگیزهي
حرکت به طرف کمال در آنان ایجاد شود و هم چنین موانع راه برطرف گردد. 7. فلسفهي بعثت پیامبران، اتمام حجّت از سوي خدا
بر مردم است. خدا پیامبران را فرستاد تا نگویند که رهبر و راهنما نداشتیم و نمیدانستیم. آري، خداي حکیم و مهربان، قبل از ابلاغ
برنامهها و تکالیف به مردم، کسی را به خاطر ترك آنها عذاب نمیکند. 8. اگر یک برنامهي صحیح انجام نشود، یا به علت نقص
در حکمت و دانایی است و یا به خاطر نقص قدرت؛ در حالی که خدا از این نقصها به دور است و حکمت او ایجاب میکند که
آموزهها و پیامها: 1. وحی در طول «3» . برنامهي پیامبران اجرا شود و قدرت شکستناپذیر او راه اجراي این برنامه را هموار میسازد
تاریخ جریان مستمر داشته و حجّت بر بشر تمام شده است، هر چند نام برخی از پیامبران را نمیدانید. 2. مژدهرسانی، هشداردهی و
اتمام حجّت بر مردم، وظیفهي رهبران ص: 380 الهی و مبلّغان دینی است. 3. براي تربیت و هدایت
مردم از دو وسیلهي تشویق و هشدار استفاده کنید. 4. حجت بر شما تمام شده، و بهانهتراشی پایان یافته است (هر کس باید وظیفهي
خود را انجام دهد). 5. قدرت و حکمت الهی پشتیبان برنامههاي پیامبران است. *** قرآن کریم در آیهي صد و شصت و ششم
سورهي نساء به گواهی خدا و فرشتگان بر حقانیت وحی اشاره میکند و میفرماید: 166 . لَّکِنِ اللَّهُ یَشْهَدُ بِمَآ أَنزَلَ إِلَیْکَ أَنزَلَهُ بِعِلْمِهِ
وَالْمَلئِکَ ۀُ یَشْهَدُونَ وَکَفَی بِاللَّهِ شَ هِیداً لیکن خدا به آنچه بر تو فرو فرستاد گواهی میدهد، که آن را از روي علمش فرو فرستاده
است؛ و فرشتگان (نیز) گواهی میدهند، و (هر چند که) گواهیِ خدا کافی است. در آیات قبل سخن از پیامبران الهی و برنامهي
آنان بود و در این آیه به پیامبر اسلام دلداري میدهد که اگر کافران رسالت تو را انکار کردند، اهمیتی ندارد، چرا که خدا گواه
چیزي است که بر تو فرو فرستاده است؛ و بلا فاصله یادآور میشود که انتخاب حضرت محمد صلی الله علیه و آله براي مقام
رسالت، بی حساب نبود بلکه این آیات را از روي علم به لیاقت و شایستگی او براي این مأموریت، فرو فرستاده است؛ و در پایان
اضافه میکند که نه تنها خدا بر حقانیت تو گواهی میدهد، بلکه فرشتگان نیز گواهی میدهند، اگر چه گواهی خدا کافی است.
ص: 381 نکتهها و اشارهها: 1. این آیه نوعی دلداري و تقویت روحی براي پیامبر اسلام صلی الله علیه
و آله بهشمار میآید؛ یعنی هنگامی که مخالفان، نبوّت را انکار و تضعیف میکنند، خدا از پیامبرش پشتیبانی میکند و به او
دو تفسیر ارائه کردهاند: الف) این آیات از روي علم ،«. از روي علمش فرو فرستاد » دلداري میدهد. 2. مفسّران قرآن براي جملهي
به شایستگی پیامبر، بر او فرود آمد. ب) آنچه بر پیامبر صلی الله علیه و آله فرود میآید از دریاي بیپایان علم الهی سرچشمه
3. گواهی و نظارت خدا براي انسان کافی «1» . میگیرد که محتواي قرآن شاهد روشن این مدّعاست و نیاز به دلیل دیگري ندارد
است و اگر خدا راضی باشد و شهادت بر درستی چیزي بدهد، انکار یا اثبات آن توسط دیگران اهمیتی ندارد؛ زیرا خدا از همه چیز
. آگاه است و گواهیاش از روي علم است، ولی غیر او ممکن است از مطلب آگاه نباشند یا غرضورزي کنند. آموزهها و پیامها: 1
معیار اصلی در درستی و نادرستی امور، علم و گواهی خداست. 2. خدا و فرشتگان الهی، از گواهانِ درستی وحی قرآن هستند (پس
انکار مخالفان نمیتواند اثر چندانی داشته باشد). 3. اگر برنامهي شما مورد تأیید خداست (نگران نباشید که) همان کافی است.
*** ص: 382 قرآن کریم در آیهي صد و شصت و هفتم سورهي نساء به گمراهی کافران اشاره
میکند و میفرماید: 167 . إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَصَ دُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ قَدْ ضَ لُّواْ ضَ للًا بَعِیداً قطعاً کسانی که کفر ورزیدند، و (مردم را) از
راه خدا باز داشتند، به گمراهی دوري، گمراه شدهاند. نکتهها و اشارهها: 1. کسانی که خود گمراهاند و در راه گمراه ساختن
صفحه 104 از 117
دیگران نیز میکوشند، هم بر خود ستم روا میدارند و هم بر دیگران؛ نه خود راه هدایت را میپیمایند و نه میگذارند دیگران این
راه را بپیمایند؛ از این رو آنان در گمراهی دوري به سر میبرند و از هدایت فاصلهي بسیاري دارند. 2. کافران گمراه کننده که مانع
راه خدا میشوند، دورترین افراد از راه حق هستند؛ زیرا دست برداشتن مبلّغان گمراهی از راهشان بسیار بعید است. آنان کفر را با
. لجاجت و عناد میآمیزند و در بیراهههاي دور گام برمیدارند و هر روز بیشتر از حق فاصله میگیرند. آموزهها و پیامها: 1
کفرورزي و مانع راه خدا شدن، انسان را از هدایت دور میسازد. 2. دست از کفر و منع راه خدا بردارید تا هدایت شوید. ***
قرآن کریم در آیات صد و شصت و هشتم و صد و شصت و نهم سورهي نساء با اشاره به کافران ستمگر و فرجام عذاب آلود آنان
میفرماید: 168 و 169 . إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَظَلَمُواْ لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِیَهْدِیَهُمْ طَرِیقاً* إِلَّا طَرِیقَ جَهَنَّمَ خلِدِینَ فِیهَآ أَبَداً وَکَانَ
ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیراً ص: 383 بدرستی کسانی که کفر ورزیدند، و ستم کردند، هرگز خدا آنان را
نمیآمرزد، و آنان را به هیچ راهی راهنمایی نخواهد کرد،* مگر به راه جهنّم، در حالی که جاودانه در آن ماندگارند؛ و این [کار]
براي خدا آسان است. نکتهها و اشارهها: 1. کافران ستمکارند؛ زیرا هم به خویش ستم میکنند و خود را از سعادت محروم
میسازند، و هم به دیگران ستم میکنند و آنان را از راه حق باز میدارند؛ از این رو در خور آمرزش الهی و هدایت نخواهند بود و
زمینههاي آن را به دست خویش از بین بردهاند. 2. در برخی از روایات از امام باقر و امام صادق علیهما السلام حکایت شده که
البته روشن است که اینگونه روایات مصادیق ظلم را «1» . در این آیه، ظلم به آل محمد صلی الله علیه و آله است « ستم » مقصود از
بیان میکنند و موجب انحصار معناي آیه نمیشوند. 3. در این آیات به چند قسم از کیفر کافران اشاره شده است: آنان در گمراهی
همهي این کیفرها به خاطر آن است که .«2» دوري به سر میبرند؛ شایستگی آمرزش مقام الهی را ندارند و در آتش جهنّم جاودانند
این گروه علاوه بر گمراه بودن، دیگران را نیز گمراه میکنند، و این گناه عظیمی است. 4. در این آیات بیان شده که کافران
ستمکار تنها یک راه پیش رو دارند و آن راه دوزخ است؛ آنان با کفر، ستم و منع راه خدا در دنیا، راههاي بهشت را به روي خود
بستهاند. ص: 384 آموزهها و پیامها: 1. کفر و ستم، موجب محرومیت انسان از آمرزش و هدایت الهی
میشود. 2. فرجام کافران ستمکار، عذابی جاودانه است. 3. اگر آمرزش، هدایت و نجات از دوزخ را میخواهید دست از کفر و
ستم بردارید. *** قرآن کریم در آیهي صد و هفتادم سورهي نساء همگان را به ایمان فرا میخواند و با یادآوري سود آن براي
انسان و بینیازي خدا، میفرماید: 170 . یأَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَ آءَکُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِن رَّبِّکُمْ فَئَامِنُواْ خَیْراً لَّکُمْ وَإِن تَکْفُرُواْ فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِی
السَّموتِ وَالأَرْضِ وَکَ انَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً اي مردم! فرستاده [موعود]، از جانب پروردگارتان، حق را براي شما آورد؛ پس ایمان
بیاورید، که براي شما بهتر است. و اگر کفر ورزید، پس (به خدا زیانی نمیرسد،) چرا که آنچه در آسمانها و زمین است فقط از
آن خداست؛ و خدا، داناي فرزانه است. نکتهها و اشارهها: 1. یهودیان و مسیحیان در انتظار پیامبري بودند که مژدهي آمدنش در
و اینک آن پیامبر ؛«1» کتابهاي الهی داده شده بود. مشرکان نیز این مطالب را از اهل کتاب شنیده بودند و چنین انتظاري داشتند
موعود آمده است. 2. خداي متعال غنی و مالک جهان است و از این رو نیازي به ایمان ما ندارد و از کفر ما زیان نمیبیند؛ پس
ایمان آوردن به نفع خود مردم است و نباید بر کسی منّت بگذارند. خدا بر ما منّت نهاده که ما را به ایمان هدایت تفسیر قرآن مهر
3. آیهي فوق دعوت جهانی اسلام را بیان میکند و همهي مردم را به سوي ایمان فرا «1» . جلد چهارم، ص: 385 نموده است
دو ویژگی مهم دعوت انبیاست؛ برنامهي پیامبران بر اساس تهدید و تطمیع « از طرف پروردگار بودن » و « حق بودن » .4 «2» . میخواند
نیست، بلکه حقیقتی مطابق واقع و از طرف مربّی و تربیت کنندهي جهانیان است و باعث رشد انسانها میگردد. 5. در برخی
روایات از امام باقر علیه السلام حکایت شده که مقصود از حق در آیهي فوق، ولایت علی علیه السلام، و مقصود از کفر ورزیدن
البته روشن است که این گونه روایات مصداق روشن حق را بیان میکنند و موجب «3» . نیز، انکار ولایت علی علیه السلام است
انحصار معناي آیه در یک مورد نمیشوند. آموزهها و پیامها: 1. ارسال پیامبران و برنامههاي تربیتی براي شما، به خاطر نیاز خداوند
صفحه 105 از 117
نیست بلکه بر اساس علم و حکمت و به نفع شماست. 2. رهبري انتخاب کنید که بر حق و از طرف پروردگار باشد. 3. اگر خیر و
نیکی خود را میطلبید، ایمان آورید، که ایمان مفید است. *** ص: 386 قرآن کریم در آیهي صد و
هفتاد و یکم سورهي نساء با بیان سوابق عیسی علیه السلام عقیده به تثلیث را باطل میشمارد با سرزنش غُلو میفرماید: 171 . یأَهْلَ
الْکتبِ لَاتَغْلُواْ فِی دِینِکُمْ وَلَا تَقُولُواْ عَلَی اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ رَسِولُ اللَّهِ وَکَلِمَتُهُ أَلْقَیهَآ إِلَی مَرْیَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَئَامِنُواْ
بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُواْ ثَلثَۀٌ انتَهُواْ خَیْراً لَّکُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ وحِ دٌ سُبْحنَهُ أَن یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِی السموتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَکَفَی بِاللَّهِ
وَکِیلًا اي اهل کتاب! در دینتان، غُلُوّ مَکنید؛ و در باره خدا، جز حق مَگویید. مسیح، عیسی پسر مریم فقط فرستاده خدا، و کلمه
خدا] ] » : اوست؛ که او را به سوي مریم افکنده، و روحی از جانب اوست. پس، به خدا و فرستادگانش، ایمان آورید؛ و نگویید
به این سخنان) پایان دهید، که براي شما بهتر است. [چرا] که خدا، فقط معبودي یگانه است؛ او منزه است از اینکه ) «. سهگانه است
برایش فرزندي باشد؛ [زیرا] آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است فقط از آنِ اوست؛ و کار سازيِ خدا کافی است. نکتهها و
نشانهي تعصب بیجا دربارهي پیشوایان دینی و یکی از سرچشمههاي انحراف در ادیان الهی بوده است؛ « غُلو » اشارهها: 1. مسئلهي
از طرفی انسان میل دارد که رهبران خود را بزرگتر از آنچه هستند جلوه دهد تا بر عظمت خود بیفزاید و از سوي دیگر، گاهی به
غلط، عقاید غلوآمیز را نشانهي ایمان و عشق به آنها میشمرد. غلو همواره اصل اساسی دین، یعنی توحید را تخریب میکند؛ به
همین جهت اسلام به غلوکنندگان سخت گرفته و آنان را سرزنش نموده است. 2. در بیش از بیست مورد از آیات قرآن کریم، تعبیر
است، تا خاطرنشان کند که مسیح همچون سایر «1» آمده یعنی عیسی را به مادرش نسبت داده « مسیح پسر مریم » یا « عیسی بن مریم »
افراد در رحم مادر بود و متولد شد و ص: 387 در آغوش مادر پرورش یافت؛ او صفات بشري دارد و
محکوم قوانین و تغییرات طبیعت است؛ پس چگونه ممکن است چنین کسی خداي ازلی و ابدي باشد. 3. عقیده به خدایان سهگانه
یا تثلیث، در کتاب مقدس مسیحیان، انجیلهاي چهارگانه، یافت نمیشود. این عقیدهي غلوآمیز بعدها در میان مسیحیان به صورت
« نیقیّه » یعنی در 325 سال پس از میلاد مسیح علیه السلام سیصد نفر از روحانیون مسیحی در شوراي «1» . یک بدعت فراگیر پیدا شد
عیسی پسر خدا، مولود از پدر، یگانه » : گرد هم آمدند، و الوهیّت عیسی را با اکثریت پذیرفتند، و این عبارت را تصویب کردند
مولود که از ذات پدر است، خدا از خدا، نور از نور، خداي حقیقی از خداي حقیقی، که مولود است نه مخلوق، از یک ذات پدر ...
4. همانطور که در عبارت فوق مشاهده میشود، «2» .« او به خاطر ما آدمیان و براي نجات ما نزول کرد و مجسّم شده، انسان گردید
آنان عیسی را خداي حقیقی میدانند و گاهی تصریح میکنند که خدا هم یکی و هم سه تاست؛ پدر، پسر و روح القدس، هر سه
خدا هستند و در عین حال خدا یکی است. این تناقض آشکاري در عقاید مسیحیان است که بر خلاف حکم عقل و با توحید
در ،« این یک مسئلهي تعبّدي است که فراتر از عقل بشر است » ناسازگار است. برخی از مسیحیان در توجیه این تناقض میگویند
حالی که تثلیث در تقابل با حکم عقل است. ص: 388 برخی از مسیحیان با تمسک به مثالها و
تشبیهها و برخی مطالب عرفان شرقی در توجیه تثلیث میکوشند، اما این مطالب تا به توحید خالص منتهی نشود، پذیرفتنی نیست و
مسئلهاي را حل نمیکند. 5. خدا بودن عیسی از جهات دیگري نیز مورد اشکال است؛ از طرفی تجسّم خدا در قالب انسانی، مستلزم
محدودیت، جسم بودن، ترکیب و نیازمندي اوست، در حالی که خدا نه محدود، نه جسم، نه نیازمند و نه مرکّب است و اصولًا
وجود اینگونه خدایی محال و با دلایل عقلی توحید ناسازگار است. و از طرف دیگر، اگر پدر نداشتن عیسی دلیل بر خدا بودنش
باشد، حضرت آدم که پدر و مادر نداشت، به طریق أولی باید خدا باشد. 6. در مباحث عقاید و کلام اسلامی، دلایل متعددي براي
توحید و یگانگی ذات خدا آوردهاند؛ از جمله آنکه خدا یک وجود بینهایت و نامحدود است و موجود بینهایت، تعدد بردار
نیست؛ زیرا اگر دو بینهایت فرض کنیم، هر دو متناهی و محدود میشوند و هر کدام فاقد قدرت و توانایی و هستی دیگري هستند.
از این روست که میگوییم مسئلهي توحید با دلایل عقلی اثبات میشود، و این نشانهي منطقی و عقلی بودن تعالیم الهی اسلام «1»
صفحه 106 از 117
است. 7. فرزند داشتن نشانهي نیاز است، ولی خداي متعال، که مالک آسمانها و زمین است، نه نیاز به چیزي دارد تا فرزند بخواهد
همانطور که ؛«2» براي اشاره به مخلوقات به کار رفته است « کلمه » و نه هیچگاه میمیرد تا وارث بخواهد. 8. در قرآن کریم، واژهي
کلمات مخلوق ما هستند، موجودات جهان نیز مخلوق ص: 389 خدا هستند و نیز، همانطور که
کلمات اسرار درون ما را بیان میکنند و نشانهاي از صفات و روحیات ما هستند، مخلوقات گیتی نیز صفات جمال و جلال خدا را
.9 «1» . نشان میدهند. البته گاهی مخلوقات و کلمات خدا ساده و کوچک و گاهی همچون مسیح علیه السلام برجسته و عجیباند
که در مورد آفرینش آدم و مسیح به کار رفته است، اشاره به عظمت روحی است که خدا آفرید و در وجود همهي « روح » تعبیر
آموزهها و پیامها: 1. توحید خود را خالص سازید و کسی را خدا یا فرزند خدا «2» . انسانها و به ویژه در مسیح علیه السلام قرار داد
قرار ندهید. 2. حق بگویید و از حق فراتر نروید که غلو است. 3. مسیحیان با شناخت بهتر خدا و مطالعه در مورد سوابق عیسی به
باطل بودن تثلیث پی ببرند. 4. غلو در دین و در مورد رهبران الهی ممنوع است. *** قرآن کریم در آیهي صد و هفتاد و دوم
سورهي نساء به بندگی عیسی و فرشتگان اشاره میکند و میفرماید: 172 . لَّن یَسْتَنکِفَ الْمَسِیحُ أَن یَکُ ونَ عَبْداً لِّلَّهِ وَلَا الْمَلئِکَۀُ
الْمُقَرَّبُونَ وَمَن یَسْتَنکِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَیَسْتَکْبِرْ فَسَیَحْشُرُهُمْ إِلَیْهِ جَمِیعاً ص: 390 مسیح و فرشتگان مقرّب،
ابا ندارند از این که بنده خدا باشند؛ و هر کس از پرستش او، امتناع ورزد، و تکبّر کند، پس به زودي (خدا در قیامت) همه آنان را
به سوي خود گرد خواهد آورد. شأن نزول: حکایت شده که گروهی از مسیحیان نَجران خدمت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
رسیدند و گفتند: چرا نسبت به پیشواي ما (مسیح) خورده میگیري و میگویی او پیامبر خدا و بندهي او بود؟ این آیه بدین مناسبت
خدا، گاهی از نادانی و گاهی از تکبّر و سرکشی سر «2» نکتهها و اشارهها: 1. امتناع از بندگی «1» . فرود آمد و به آنان پاسخ داد
چشمه میگیرد، که دومی به مراتب بدتر است و همین مطلب مورد نظر آیهي فوق است. 2. سرچشمهي ترك عبادت، تکبّر است؛
حلول روح استکباري در انسان خطرهاي متعددي را برایش به دنبال دارد. 3. یادآوري فرشتگان و امتناع نکردن آنان از عبادت خدا
را خداي خویش میپنداشتند. و یا به خاطر آن است که « روح القدس » در این آیه، یا به خاطر آن است که مسیحیان فرشتهي
بتپرستان عرب فرشتگان را فرزندان خدا میدانستند، و آیهي فوق به هر دو گروه پاسخ میدهد. 4. در حدیثی حکایت شده که
روحانی بزرگ ،« جاثِلیق » ص: 391 امام رضا علیه السلام براي محکوم ساختن مسیحیان منحرف، به
مرد مسیحی برآشفت و «. همه چیز عیسی علیه السلام خوب بود؛ و تنها عیب او آن بود که عبادت چندانی نداشت » : مسیحی، فرمود
او چه کسی را عبادت میکرد مگر جز خدا را میپرستید؟! » : امام رضا علیه السلام فرمود «. عیسی از عابدترین مردم بود » : گفت
آنگاه مرد مسیحی «. بنابراین، شما خود اعتراف میکنید که مسیح بنده و مخلوق و عبادت کنندهي خدا بود، و معبود و خدا نبود
مقام والایی در پیشگاه خداست. در آیهي فوق مسیح را یک پارچه عبد و « عبودیّت » 5. مقام «1» . پاسخی نگفت و خاموش گشت
«2» . بنده معرفی میکند و از امام علی علیه السلام حکایت شده که فرمود: براي من همین افتخار بس است که بندهي تو باشم
آموزهها و پیامها: 1. خود مسیح امتناعی نداشت که بندهي خدا باشد (پس چرا شما مسیحیان از پیشواي خود جلوتر میروید و او را
خدا میدانید؟). 2. تکبّر موجب دوري انسان از بندگی و عبادت خدا میشود. 3. هم چون مسیح و فرشتگان، بنده و عبادتگر خدا
باشید. 4. از روز رستاخیز بهراسید و از تکبّر و ترك عبادت دوري کنید. *** قرآن کریم در آیهي صد و هفتاد و سوم سورهي نساء
به سرنوشت دو گروه مؤمنان و کافران مستکبر، را در برابر هم به تصویر میکشد و ص: 392
میفرماید: 173 . فَأَمَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصلِحتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَیَزِیدُهُم مِّن فَضْلِهِ وَأَمَّا الَّذِینَ اسْتَنکَفُواْ وَاسْتَکْبَرُواْ فَیُعَذِّبُهُمْ عَذَاباً
أَلِیماً وَلَا یَجِ دُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِیّاً وَلَا نَصِ یراً و امّا کسانی که ایمان آوردند و [کارهاي شایسته انجام دادند، پس پاداششان را
بطور کامل به آنان خواهد داد؛ و از بخشش خود، بر ایشان خواهد افزود. و اما کسانی که امتناع ورزیدند، و تکبّر کردند، پس با
. عذابی دردناك، آنان را عذاب خواهد کرد؛ و غیر از خدا، هیچ سرپرست و یاوري براي (خود) شان نمییابند. نکتهها و اشارهها: 1
صفحه 107 از 117
در این آیه از روش تربیتی مقایسه استفاده شده است؛ یعنی سرنوشت نیکوي مؤمنان و فرجام عذابآلود مستکبران در برابر همدیگر
به تصویر کشیده شده تا هر کس بتواند با مطالعهي آنها راه خود را انتخاب کند. 2. خدا پاداش مؤمنان نیکوکار را به صورت کامل
میپردازد و چیزي هم بر آن میافزاید؛ این اخلاق الهی است، پس سزاوار است که ما نیز در پرداخت پاداش دیگران اینگونه رفتار
«1» ، کنیم. 3. کسانی که سرپیچی و تکبّر مینمایند و ایمان و عمل شایسته ندارند، انتظار شفاعت و یاري از مسیح و دیگران نداشته
بلکه منتظر عذاب الهی باشند. 4. این آیه، همچون بسیاري از آیات دیگر قرآن، اشاره دارد که راه نجات انسان، ایمان به همراه عمل
شایسته است. ص: 393 آموزهها و پیامها: 1. به سرنوشت و فرجام مؤمنان و مستکبران بنگرید (و راه
صحیح را انتخاب کنید). 2. خدا نسبت به مؤمنان نیکوکردار لطف دارد و پاداش اضافه به آنان میدهد. 3. از انکار و تکبّر در برابر
خدا دوري گزینید که موجب عذاب و محرومیت میشود. *** قرآن کریم در آیهي صد و هفتاد و چهارم سورهي نساء به برهان
الهی و نور قرآن اشاره میکند و میفرماید: 174 . یأَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَآءَکُم بُرْهنٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَأَنزَلْنَآ إِلَیْکُمْ نُوراً مُّبِیناً اي مردم! بیقین دلیل
روشنی از طرف پروردگارتان براي شما آمد؛ و نوري آشکار به سوي شما فرو فرستادیم. نکتهها و اشارهها: 1. مفسران قرآن در
در آیهي فوق سه احتمال دادهاند: الف) مقصود پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله باشد. ب) مقصود معجزات پیامبر «1» « برهان » مورد
البته تفسیر اول شواهد و احادیثی دارد و برخی مفسران آن را ترجیح «2» . صلی الله علیه و آله باشد. ج) مقصود دلایل عقلی باشد
دادهاند. دو تفسیر دیگر نیز بعید به نظر نمیرسد و ممکن است این تفسیرها ص: 394 اشاره به مصادیق
است، اما در برخی از روایات، از اهل بیت علیهم السلام حکایت « قرآن کریم » مختلف برهان باشد. 3. مقصود از نور در آیهي فوق
البته این گونه روایات مصادیق بارز نور را بیان میکنند، یعنی نور «1» . ولایت امام علی علیه السلام است « نور » شده که منظور از
. معناي وسیعی دارد که هم قرآن و هم امیر المؤمنین علیه السلام را که حافظ و مفسر قرآن است، شامل میشود. آموزهها و پیامها: 1
هدیهي اسلام به جهانیان، نور و برهان است. 2. راه خود را بر اساس استدلال و روشنگري استوار سازید.